داستان زیبا و قشنگ

 

دختر پسری با سرعت 120کیلومتر سواربر موتور سیکلت

دختر:آروم تر من می ترسم

پسر :نه داره خوش میگذره

دختر:اصلا هم خوش نمی گذره تو رو خدا خواهش میکنم

خیلی وحشتناکه

پسر:پس بگو دوستم داری

دختر:باشه باشه دوست دارم حالا خواهش میکنم آروم تر

پسر:حالا بغلم کن(دختر بغلش کرد)

پسر می تونی کلاه ایمنی منو بذاری سرت؟داره اذیتم می کنه.

و....



روزنامه های روز بعد:موتور سیکلتی با سرعت

120کیلومتر بر ساعت

به ساختمان اثابت کرد موتور سیکلت دو نفر 


سر نشین داشت اما تنها یک نفر نجات یافت حقیقت این بود

که اول سر پایینی پسر متوجه شد ترمز بریده اما نخواست

دختر بفهمه در عوض خواست یه بار دیگه از دختره بشنوه که

دوستش داره(برای آخرین بار

 



نظرات شما عزیزان:

سارینا
ساعت17:40---5 دی 1391
سلام پرنیان جون.
ممنون که اومدی.بازم بیا.
من 18 سالمه.


پرنیان
ساعت15:31---5 دی 1391
سلام.داستانش واقا عالی بود.البته من شیبه اینو خونده بودم
خیلی کنجکاو بودم بدونم جند سالته؟
در کل وبلاگ خوب و باحالی داری
بوس بوس بای بای


حسن
ساعت20:15---4 دی 1391
سلام وبلگ خوبي داري به وبلاگ منم سري بزن خوشت مياد
ابر وبلاگها دوباره امدنده
اگر سوالي داشتي مي تواني در قسمت تماس با ما به ايميلم ارسال كني


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : یک شنبه 3 دی 1391 | 14:26 | نویسنده : sarina |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.